- را زنی
رایزنی، رای کسی را زدن، رهزنی
معنی را زنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(زَ)
لغت نامه دهخدا
عمل راهزن. دزدی و غارت و تاراج در راهها. (ناظم الاطباء). قطع طرق. (یادداشت مؤلف) :
هر که درین راه منی میکند
برمن و تو راهزنی میکند.
نظامی.
، سرودگویی. راه زدن. رجوع به راه درین معنی شود
هر که درین راه منی میکند
برمن و تو راهزنی میکند.
نظامی.
، سرودگویی. راه زدن. رجوع به راه درین معنی شود
تواضع، خضوع: (امروز را هی قصد کم زنی ما را کردی ولی در کم و کم زنی غالب شدیم چه آن تواضع و کم زنی و مسکنت از میراث حضرت محمد یانست)
صمغ حاصل از کاجها. توضیح: این نام امروزه بطور کلی بمفهوم عام تر بانتین استعمال گردد تربانتین
تدبیر، شور، مشاوره، مشورت
دزدی، رهزنی، سرقت، طراری، عیاری
راه زن، دزد
از توابع پل سفید شهرستان سوادکوه
